سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه [بذر] دوستی رویید، کمک رساندن به یکدیگر و پشتیبانی از یکدیگر، واجب می گردد . [امام علی علیه السلام]
عشق پایدار

مدتها کارم این بود که می رفتم تو خونه آنها صحبت می کردیم ولی هیچ وقت مادرش دختره را تنها نمی گذاشت من یک بار خواستم تنها با دختره صحبت کنم با اکراه موافقت کرد بعد دیدم دم پله واستاده داره گوش می ده ما چی می گیم کاش ان موقع از نیت اش با خبر می شدم خوب من که با زن جماعت در تهران معاشرت نداشتم از روی سادگی مجبور بودم اعتماد کنم و این اعتماد سر آخر کار دستم داد دستشان درد نکند با عروسی ساده موافقت کردند اما آن هم دلیل داشت وگرنه موافقت نمی کردند که در ادامه در موردش صحبت خواهم کرد وقتی من ازشان خواستم با دختره 2ماه نامزد بمانم دیدم مادرش بغض کرد و گوشی را داد به دخترش ان هم از احساسات من سو استفاده کرد گفت بزار من آن لباس عروس را بپوشم منم آدم عاطفی قبول کردم بعد ها به من گفت که مادرش آن شب گریه کرده بود و گفته بود که من تحقیرشان کردم که خواستم دو ماه نامزد بمانم  وقتی صحبت مهریه پیش آمد مادرش گفت به خودت واگذار کردیم منم خوشحال شدم که چقدر منطقی هستند ! !!!!

بعد که من عنوان کردم 114سکه بلافاصله دبه کردند که منظورشان 700سکه بوده فکر کردند سر بچه را شیره بمالند گذشت پس از مذاکرات طولانی بالاخره با 400سکه موافقت کردند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهر 89/4/7:: 2:4 صبح     |     () نظر